مثل همیشه کم حرفم و ساکت

نمی خوام خیلی حرف بزنم اما

تو زندگی همیشه همونی میشه که آدم نمیخواد!

دعوتین به غمی کوتاه :

"زندگی"

زندگی یه دسته گل نیست که بذاری پای عشقت

زندگی غصه و درده که ببینی جای عشقت

زندگی یه اتفاقه که بگن تقدیر ماها ست

زندگی یه اشتباهه که بگن تقصیر ماها ست

باور دنیای ماها گنگ و نامفهوم و سخته

تا کجای زندگی مون، سختی هم همراه بخته؟!

ما همه کوه غروریم با دل و قلبی شکسته

توی این راهی که میریم، پشت هر عشقی شکسته

ما یه بازیچه ی خوبیم توی دست عشق و دنیا

زندگی یه گرگ گشنه ست توی دست خسته ی ما

واسه درک این هیولا تا همیشه دیرِ دیره

زندگی یه عکس کهنه ست با روبان و قاب تیره

زندگی یه پل از اینجا تا سلام سرد مرگه

ساده میگم تا بدونی، قصه ی پاییز و برگه...